جدول جو
جدول جو

معنی تر شدن - جستجوی لغت در جدول جو

تر شدن(شِ دَ)
نمدار شدن. (ناظم الاطباء). مرطوب شدن. خیس گشتن:
گذاره شد از خسروی جوشنش
بخون تر شد آن شهریاری تنش.
دقیقی.
اگر آب بودی مگر تر شدی
همی بر تنش جامه بی بر شدی.
فردوسی.
چه جویی آب ز دلوی که آب نیست در او
چگونه تر شود ار نیستش بر آب گذر؟
مسعودسعد.
بر دریای مغرب برفتی و قدمت تر نشدی. (گلستان).
سگ بدریای هفتگانه بشوی
چونکه تر شد پلیدتر باشد.
(گلستان).
ز آب دیدۀ من فرش خاک ترمی شد
ز بانگ نوحۀ من گوش چرخ کر می گشت.
سعدی.
و رجوع به تر شود، کنایه از اعراضی شدن و آزرده گردیدن باشد به سبب ظرافت کسی. (برهان) (از انجمن آرا) (از ناظم الاطباء). شرمنده و منفعل شدن. (غیاث اللغات) (آنندراج). اعراض که به سبب شرمندگی از ظرافت و هزل روی دهد. (فرهنگ رشیدی) :
هست مامات اسب و بابا خر
تو مشو تر چو خوانمت استر.
خاقانی.
در چمن با چشم گریان وصف بالای ترا
آنقدر کردم که قمری تر شد از بالای سرو.
میرزا صادق دست غیب (از آنندراج).
رجوع به تر شود.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بدتر شدن
تصویر بدتر شدن
Deteriorate, Worsen
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بهتر شدن
تصویر بهتر شدن
Better
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بدتر شدن
تصویر بدتر شدن
se détériorer, empirer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بهتر شدن
تصویر بهتر شدن
améliorer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بدتر شدن
تصویر بدتر شدن
악화되다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بهتر شدن
تصویر بهتر شدن
改善する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بدتر شدن
تصویر بدتر شدن
悪化する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بهتر شدن
تصویر بهتر شدن
לשפר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بدتر شدن
تصویر بدتر شدن
להחמיר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بهتر شدن
تصویر بهتر شدن
सुधारना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بهتر شدن
تصویر بهتر شدن
memperbaiki
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بدتر شدن
تصویر بدتر شدن
memburuk
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بهتر شدن
تصویر بهتر شدن
ดีขึ้น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بدتر شدن
تصویر بدتر شدن
เสื่อมสภาพ , แย่ลง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بهتر شدن
تصویر بهتر شدن
verbeteren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بدتر شدن
تصویر بدتر شدن
verslechteren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بدتر شدن
تصویر بدتر شدن
बिगड़ना , बुरा होना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بهتر شدن
تصویر بهتر شدن
mejorar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بدتر شدن
تصویر بدتر شدن
deteriorar, empeorar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بهتر شدن
تصویر بهتر شدن
migliorare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بدتر شدن
تصویر بدتر شدن
deteriorare, peggiorare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بهتر شدن
تصویر بهتر شدن
melhorar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بدتر شدن
تصویر بدتر شدن
deteriorar, piorar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بهتر شدن
تصویر بهتر شدن
改善
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بدتر شدن
تصویر بدتر شدن
恶化
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بهتر شدن
تصویر بهتر شدن
poprawiać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بدتر شدن
تصویر بدتر شدن
pogarszać, pogarszać się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بهتر شدن
تصویر بهتر شدن
покращувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بدتر شدن
تصویر بدتر شدن
погіршуватися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بهتر شدن
تصویر بهتر شدن
verbessern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بدتر شدن
تصویر بدتر شدن
sich verschlechtern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بهتر شدن
تصویر بهتر شدن
улучшать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بدتر شدن
تصویر بدتر شدن
ухудшаться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بهتر شدن
تصویر بهتر شدن
개선하다
دیکشنری فارسی به کره ای